Farsavand.ir

فارس آوند بستری است متعقل به عموم ؛ متخصصین ، رهبران ، صاحبان ایده ، طرح و دارایی های مختلف و گروه هایی با عقاید و اهداف گوناگون تا به یاری یکدیگر نسبت به رفع مشکل ها مواجه داشته و موجب بهره مندی از امکانات و داشته هایم گردد

فهرست مطالب

مطالب پراکنده به ترتیب انتشارenlightened


کُتب زندگی 


جهان طب medicalworld.ir


 

طبقه بندی موضوعی



        


به راحتی میتوانید عناوین و موضوعاتی که مورد توجهتان است را به شکل صوتی مطالعه فرمایید ولی توصیه ی مهم این است که حتماً متون نوشتاریِ مختصِ موضوعی که نظرات را جلب داشته را بخوانید
۰ نظر

در باب گذشت ، بخشش و دوستداشتن و یا سختگیری و رها گذاردن بیش از حد

با یاد و تمنای یاری از پروردگار و تمام اهل درستی و نیکی و حق و عدالت با عقاید و آیین های گوناگون 

در باب گذشت ، بخشش و دوستداشتن بیش از حد 

فردی بود که دائماً مانع آرامش ، لذت و تفریح دیگری میشد و هر دفعه ازش میپرسیدن که میخوای ما هم وقتی اون فرد در حال لذت و تفریحه مانعش بشیم تا درک کنه که چقدر بده مانع آرامش و التذاذ دیگری باشیم ، اون فرد نمی‌پذیرفت ، می‌بخشید و انقدر اون فردو دوست داشت که نمی‌خواست اندکی ناراحت بشه ولی از قضا هر دفعه که این اتفاق می افتاد ، اون فردی که مانع تفریح و شادی میشد از جایی دیگه اندوه و مشکلی براش بوجود می اومد تا یه فردی حکمت قضیه رو فهمید و خواست خودش با اون فرد که اختلال ایجاد میکرد مواجه کنه ولی باز هم فرد دیگر که بسیار دوستارِ اون فرد مانع تفریح و آرامش بود جلوی این کار رو می‌گرفت ! مدتی گذشت اون فرد که مانع تفریح و لذت بود دچار بیماری بسیار سخت روحی شد و شخصی که حکمت رو درک کرده بود گفت اگر اون موقع که باید با یه مجازات کوچیک بهش میفهموندیم جلومون رو نمیگرفتی ، هم دیگه مانع تو نمیشد و هم خودش الان این بیماری بزرگ براش بوجود نمی اومد !

 

دو دوست بودند ، یکی بسیار بخشنده بود و هر اشتباهی از اون فرد میدید می‌بخشید و می‌گذشت چراکه دلیلش رو درک میکرد و به خودش حق نمی‌داد که بخواد با دوستش مواجه ای غیر از الطفات داشته باشه !

اون دوست دیگه دقیقاً برعکس بود ، بسیار سختگیر و کمتر لطافتی در وجودش لمس میشد و او نیز دوستش رو درک میکرد ! 

هر دو انسانهای خوبی بودند و کردارشون بسیار خوب محسوب میشد و همدیگرو هم درک میکردن ولی یکی بسیار با سهل بودن در مواجه موافق بود ، دیگری بسیار سخت می‌گرفت ! 

مدتی گذشت و دوستی بین این دو فرد از بین رفت ، فردی که سخت نمی‌گرفت بسیار دوستدار اون بود با اینکه دوست داشتنی در وجود اون فرد سختگیر نسبت به دوستش نبود ! فردی تو جمعی هر دوی اونارو دید و بهشون گفت ؛ تو اونو دوست داری چراکه سختگیریش به تو باعث پیشرفتت شد ، هرچند میتونست اونقدر سخت باشه که جونتو از دست بدی ! ولی اون تورو دوست نداره چراکه باعث میشی لوس ، ضعیف و نابالغ باشه و اگر صد سال زنده بمونه باید با رنج زندگی کنه ، چراکه تو اونطور بارش آوردی ! بخاطر همین دوست نداره ! و اما اگر یه موقع خواستید باز هم با هم دوست بشید ، یا دوست نشید یا جفتتون مبنی بر تعادل با هم مواجه بشید و دنبال اینکه کدوم جانب یکم بیشتر مقصره و یا یکم بیشتر خوب بوده نباشید که زمانی که به این دلیل و حکمت آشنا شدید و چونانکه قرار باشه باز هم با هم دوست و همراه باشید ، اون موقعست که وقت درستیه که گذشت و بخشش داشته باشید و مبادا باز هم مثل قبل با هم دوست باشید و فکر کنید دوست هم هستید .

 

تعادل به سببِ یاری و مساعدت بسیار مهمه ، گاهی انقدر با دیگران مهربان و بخشنده ایم که باعث ضعیف بار اومدنشون میشه ، همه چیزو براشون فراهم میکنیم ، همه جا نسبت بهشون گذشت داریم بنابراین بزرگ و بالغ نمیشن گاهی هم با نیت اینکه قوی ، توانا و متکی به خود بار بیان انقدر سخت میگیریم و هیچ یاری و مساعدتی نداریم که طرف طلف میشه و اینطوری مایه ی ضعیف و ناتوان بودنش

میشیم . 

۱۲ اسفند ۰۲ ، ۱۸:۴۷ ۰ نظر